-
بی وفا...
1387/07/27 17:18
اونی که میخواستم دلمو شکست و به پای یک عشق جدید نشست و چشم روی آرزوم همیشه بست و پشت مه پنجرمون رها شد اونی که میخواستم مثل اشک چکید و تو طول راه باز یه کسیرو دید و به آرزوش انگار دیگه رسید و به خاطر هیچی ازم جدا شد اونی که میخواستم دل ازم برید و بــین گــلها یه گــل تازه چـید و به اونی که دلش میخواست رسید و بــا...
-
یه سوال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1387/07/27 13:48
بچه ها سلام. یه سوال دارم. شما بین کسی که خیلی دوستتون داره و شما یکم دوستش دارین و کسی که خیلی دوستش دارین و یکم دوستتون داره کودومو انتخاب می کنین. دو راهیه بدیه. حتما جواب بدین. منتظر نظراتتون هستم. مرسی.
-
ستاره جون
1387/07/26 10:31
یک شب خوب تو اسمون یک ستاره ی چشمک زنون خندیدو گفت:"کنارتم تا اخرش تا پای جون ... ستاره ی قشنگی بود ارومو نازو مهربون...ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون...اما زیاد طول نکشید عشق منو ستاره جون!! ماهه اومد ستاررو دزدیدو برد نا مهربون...ستاره رفت با رفتنش منم شدم بی همزبون...!!! حالا شبا به یاده اون چشم می دوزم به...
-
ولی رفت...
1387/07/26 10:29
توی جاده تک تنها... یه مسافر توی شبهام... کوله بار غم رو دوشش.... صدهزار قصه تو گوشش.... نمی دونم که کجا بود.... نمی دونم که کجا رفت... رو تنش گرد مصیبت.... توی مرداب حقیقت... طعم تلخ یه جدایی... اونو با غم داده عادت... نمی دونم که کجا بود.... نمی دونم که کجا رفت... فقط این جا رو نمی خواست... بی صدای بی صدا رفت......
-
همین...
1387/07/26 00:22
میدانی چه می شود وقتی تمام احساساتت و عشقت را جمع کنی و همه را به یک نفر هدیه کنی ..! مایه نشاطش باشی و تمام تلاشت شاد نگهداشتن او باشد . اما او بی اعتنا باشد و بی تفاوت . اینچنین است که لحظه های خاموشی جان می گیرد آنگاه که دوست داری همواره کسی به یادت باشد به یاد من باش که من همیشه به یاد توام !!! از طرف بهترین دوستت...
-
«آینده دست یافتنی است.»
1387/07/25 03:05
«آینده دست یافتنی است.» آینده تداوم گذشته نیست. جنس آینده با جنس گذشته متفاوت است. آن عواملی که در گذشته سبب موفقیت شما شده است، تضمینی برای موفقیت شما در آینده نیست. برای ساختن آینده باید چشم انداز روشن، هدفهای دقیق و بینش متعالی داشته باشید. بیچاره ترین انسان کسی است که چشم انداز آرمانی و بینش در زندگی ندارد. آینده...
-
برای ...A
1387/07/19 02:20
سلام. خیلی دوست دارم این نوشتم که واسه ی توی بخونی. نمی خوام حرفای تکراری بزنم. تو این مدت که باهات بودم خیلی چیزا یاد گرفتم.ازت ممنونم. تو بهم گفتی اگه میحوام باهات باشم باید طوری باشم که تو میخوای. بهم گفتی برو آدم شو بعد باهاتم. با حرفات تحقیرم کردی. یه بار به این فکر کردی که من تورو چطوری میخوام؟ نه فکر نکردی. من...
-
داستان عاشقانه
1387/07/19 02:18
از بیمارستان مرخص شد. به خونه رسید. صدای زنگ موبایلش بود. باز هم اس ام اس رسیده بود."کجایی ناهید؟چرا جوابمو نمی دی؟ چرا دانشگاه نمی یای... خودشو باخته بود. نمی خواست به اتیش زندگی اون ، مسعود هم بسوزه . نه تنها اون، هیچ کس نباید می فهمید. تصمیم خودشو گرفته بود. مطمئن بود اگه مسعود بفهمه تنهاش نمیزاره.دوست نداشت...
-
شعر
1387/07/19 02:07
**** من سبز ترین واژه ی ملموس غروبم کاش در این وسعت سبز یک نفر درد مرا می فهمید.... **** یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟ سبب ساز سکوت مبهمت چیست؟ برایش صادقانه می نویسم برای آنکه باید باشد و نیست.... **** گفتم که دلم هست به پیش تو گرو دل باز ده آغاز مکن قصه ای نو افشاند هزار دل ز هر حلقه زلف گفتا که دلت بجوی و بردارو...
-
چه.......!
1387/07/09 02:12
چه زیبا! گفتم دوستت دارم ! چه صادقانه پذیرفتی! چه فزیبنده ! آغوشم برایت باز شد ! چه ابلهانه! با تو خوش بودم ! چه کودکانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یک کلمه مرا ترک کردی ! چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد! چه بیرحمانه! من سوختم...
-
بازم من...
1387/07/09 02:09
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم.... هنوز هم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتم.... هنوز هم می یای تو خوابم تو شبای پر ستاره.... هنوز هم می گم خدایا کاشکی برگرده دوباره...
-
انسان
1387/07/07 00:09
-
روزگار
1387/07/06 19:54
وقتی که سر از تخم در آورد با بقیه جوجه ها فرق داشت...از همه زشت تر بود. وقتی به این موضوع پی برد یاد قصه جوجه اردک زشت افتاد که مادرشون وقتی توی تخم بودن واسشون می خوند...به همین دلیل شروع کرد به خودش گرفتن. می گفت من همون جوجه اردک زشتم که بزرگ شد خوشگل میشه...همه طردش کرده بودن اما اون بازم خودشو می گرفت. تا اینکه...
-
عادت
1387/07/06 19:47
به تو عادت دارم... مثل پروانه به آتش، مثل عابد به عبادت... و تو هر لحظه که از من دوری، من به ویرانگری فاصله می اندیشم... در کتاب احساس واژه ی فاصله یک فاجعه معنا شده است تو توانایی آن داری که به این فاجعه پایان بخشی...
-
...
1387/07/06 19:46
وقتی که میگی دوستت دارم اول روی این جمله فکر کن. شاید نوری رو روشن کنی که خاموش کردنش به خاموش شدن او ختم بشه...
-
یک زمان...
1387/07/04 13:29
یک زمان مردم دنیا دلشان درد نداشت هیچ کس دغدغه آنچه که میکرد نداشت چشمه سادگی از لطف زمین می جوشید خودمانیم زمین این همه نامرد نداشت
-
نارفیق
1387/07/04 13:28
رفیق نیمه راهی،به خدا غرق گناهی دیگه چاره ای نداری،میدونم در اشتباهی تو دلم جایی نداری،تو که معرفت نداشتی منو از ریشه سوزوندی،دلمو تنها گذاشتی تو دروغ گفتی همیشه،تو وفا سرت نمی شه عادتت بوده همیشه،بزنی تیشه به ریشه برو از شهرو دیارم،دست بکش ز روزگارم به خدا قسم که دیگه،با تو هیچ کاری ندارم
-
دیدی دلم شکست؟دیدی؟
1387/07/04 00:03
دیدی دلم شکست؟ دیدی چینی اصل قلب خویش سپردم به دست های خواهشت ... دیدی چه بی حواس پایت به سنگ خورد... افتاد بر زمین... شکست... دیدی چه بی صدا دلم شکست؟ دیدی حدیث عشق و جنونت فسانه بود؟ دیدی عاشقانه هایت فقط یک بهانه بود؟ دیدی عشق پاک من برایت بهانه بود؟ و کلام نگاهت برایم چه بیگانه بود؟
-
سلام
1387/07/03 23:48
امیدوارم از شعرایی که گذاشتم خوشتون بیاد. تا جایی که بتونم منبع شعرارو می نویسم. مرسی
-
امان از دست آدما...
1387/07/03 23:25
آدما از آدما دلگیر میشن آدما از آدما زود سیر میشن آدما رو عشقشون پا میزارن آدما آدمو تنها میزارن این شعرو از یکی از ترانه های گوگوش گرفتم. البته از گوگوش خوشم نمیاد،تفریحی گوش کردم.
-
دروغ گو
1387/07/03 23:23
دست از سر ما بردار، کنار تونمی مونم یه روز می گفتم عاشقم ، اما دیگه نمی تونم تقصیر هیچکس دیگه نیست ، قصه ی ما تموم شده حیف همه خاطره ها ، به پای کی حروم شده دروغ می گفتی که برم، از بی کسی دق می کنی اشکاتو باور ندارم ، بی خودی هق هق می کنی یادم می افته لحظه ای، که دست تو رو شد برام قسم می خوردی پیش من،که جزتو عشقی...
-
روی قبرم بنویسید...
1387/07/03 23:20
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت او کسی بود که از غرق شدن می ترسید عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد...
-
کاش می شد...
1387/07/03 23:19
در حضور خارها هم می شود یک یاس بود در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود می شود حتی برای دیدن پروانه ها شیشه های مات یک متروکه را الماس بود دست در دست پرنده، بال در بال نسیم ساقه های هرز این بیشه ها را داس بود کاش می شد حرفی از"کاش می شد" هم نبود هر چه بود احساس بود وعشق بود و یاس بود
-
اگه میگفتی...
1387/07/03 14:41
اگه می گفتی می خوامت، آسموت ابری نمی شد تنگ بلور ماهیا، ظرف اسیری نمی شد اگه می گفتی می خوامت ،دلم دیگه غصه نداشت شب چشام خوابش می برد، نیازی به قصه نداشت اگه می گفتی می خوامت، شعرام غم انگیز نمی شد این دل شاعرم دیگه، مهمون پاییز نمی شد اگه می گفتی می خوامت، خاطره ها رنگی می شد سیاه سفید یا خط خطی، هیچ دلی سنگی نمی شد...